مردم مشابه بزرگترین عامل بیشترین نقش را دارند چراکه هم میتوانند در تولید کالای ایرانی با کیفیت قسمت دارا باشند و هم به عنوان استفاده کننده دارای قسمت بسیار بالایی می باشند.
اما در ضلع سوم که خواص، نخبگان و نخبگان و اصحاب فکر و قلم قرار دارند میتوانند در برداشتن موانع روانی، اجتماعی و مهمتر از موانع فرهنگی استفاده کالای ایرانی، ایفای نقش کنند که در یک کلمه عبارت هست از «تولید فکر و اندیشه ایرانی» به عنوان مانع کلیدی رویکرد مردم به محصول خودی. مانعی که کمتر دیده شده و یا مورد توجه قرار گرفته هست.
..
.. آنگاه ایرانی فکر کرد و اندیشه بومی تولید کرد.
استفاده فکر ایرانی زمانی ممکن میشود که در راستای تولید آن موفق باشیم. همان گونه که توفیق در تولید کالای ایرانی مشروط به تولید اندیشه و خلاقیت ایرانی هست، هر گونه استفاده کالای ایرانی نیز در استفاده از اندیشه بومی و خودی هست.
با چنین رویکردی به دنیا و دیگران، آیا استقلال خواهی، میهن دوستی، کمک به هموطن، تقید به فرهنگ بومی مفهومی دارد که استفاده از کالای خودی اعتبار به حساب آید؟ حال آنکه در آموزههای اسلامی، سبک زندگی و نگاه دیگری تولید میشود.
کلمه دنیا و مشتقات آن 382 بار در قرآن کریم مورد اشاره قرار گرفته که در تمامی آنها، دنیاطلبی ودنیاپرستی مذمت شده و به طور اساسی دنیا را از آن جهت دنیا، دنی و دون نامید هست که آن را بدون اعتبار ذاتی معرفی کند.
بنابراین فلسفه استفاده از دنیا و آنچه در آنست «رفع نیاز» هست و بهره آدمی از دنیا به همان قدری هست که میخورد و میپوشد. چنانچه امیرمومنان امام علی (علیه السلام) خطاب به فرزندان انسان می فرماید: «اگر از دنیا بقدر کفایتت بخواهی کمی از دنیا تو را کفایت می¬کند و اگر بیشتر از کفایتت بخواهی همه دنیا هم تو را بس نباشد.
اعتبار می باشند و استفاده زدگی، تجمل گرایی، لوکس گری، دنیاطلبی، برند پوشی و وابستگی به اجانبو .» (اصول کافی، ج دو، ص 138)
ضد اعتبار… چنانچه اعتبار های حقیقی در جامعه ایرانی حاکم گردد از فرآورده ها ایرانی نیز استقبال خواهد گردید… در نتیجه استفاده کالای ایرانی نیازمند دگرگونی در فکر و اندیشه حاکم بر جامعه ایرانی هست و تا وقتی که تولید و استفاده اندیشه ایرانی رایج شدن نیابد استفاده از کالای ایرانی هم افتخار نخواهد گردید.
انتهای متن/