گفتگوی روزنامه «شهروند» با قاضیای که برای ٥ معلم و مهندس احکام جالبی صادر نموده هست را مطالعه می کنید.
شانزده سال هست که کار قضاوت را انجام میدهد. درست از ٥سال پیش که قانون جدید تصویب گردید، رویه کاریاش را عوض کرد و او هم در لیست قاضیان صلح جای گرفت. بر طبق قانون مجازات اسلامی جدید، اهتمام کرد تا جایی که میتواند، مانع حبس بعضی از مجرمان گردد. در این سالها مجازات جایگزین بسیاری برای بعضی از متهمان پروندههایی که پیش رو داشت، صادر نمود. در تازهترین پروندهای که ارزیابی کرد، مانع زندان رفتن ٢ معلم و٣ مهندس گردید.
قاضی دادگستری کرمان اینبار ٥ معلم و مهندس را به جای یکسال حبس، به انجام خدمتهایی برای جامعه محکوم نمود. ٥ ٥ متهمی که پس از مرگ یک کارگر در چاله آسانسور یک ساختمان مقصر شناخته گردیدند و قرار بود علاوه بر پرداخت دیه، یکسال نیز محبوس گردند، ولی آنان اکنون به جای زندگی با مجرمان داخل زندان، قرار هست اقدامات مفیدی برای جامعه انجام دهند. ٣ ٣ مهندس، هر کدام ١٠٠ اصله درخت میکارند و ٢ معلم نیز قرار هست هر کدام ٣٠٠ ساعت برای دانشآموزان بیبضاعت تعلیم کنند. یکی تعلیم هنر میدهد و یکی هم ادبیات تعلیم میکند. محمد اطمینان، ریاست شعبه ١٠٨ دادگاه کیفری ٢ کرمان و قاضی پرونده این ٥ متهم در گفتوگو با خبرنگار «شهروند» در مورد جزییات این مجازاتها و پروندههای همانند آن توضیح هایی میدهد:
چند سال هست که کار قضاوت را شروع کردهاید؟
محمد اطمینان، ریاست شعبه ١٠٨ دادگاه کیفری ٢ کرمان و قاضی پرونده این ٥ متهم در گفتوگو با خبرنگار «شهروند» در مورد جزییات این مجازاتها و پروندههای همانند آن توضیح هایی میدهد:شانزده سالی میشود که قاضی دادگستری هستم. چند سال در اصفهان بودم و پس از ان نیز به کرمان انتقال یافتم.
از چند وقت پیش تصمیم به صادر کردن احکام جایگزین برای بعضی از متهمان گرفتید؟
درست از همان سال ٩٢ که قانون مجازات جایگزین به جای حبس به ما ابلاغ شد، من هم تصمیم به اجرای آن گرفتم. چون به نظر خودم کار بسیار تأثیرگذار و مفیدی هست و من هم از همان زمان تا جایی که میتوانستم این قانون را اجرا کردم.
اندکی از نحوه اجرای این قانون بگویید؟
در این قانون آمده که ما قضات، برای یکسری از جرم ها مشخص که مجازات حبسش تا یکسال هست، میتوانیم مجازات جایگزین صادر کنیم. ماده ٦٤ تا ٨٧ قانون مجازات اسلامی میگوید که چه جرمهایی را میتوانیم به جای حبس جایگزین بدهیم. البته این را هم بگویم که قضات باید به شخصیت، مشی و منش مجرم و شرایط او هم توجه نمایند. من خودم بهشخصه تا هر جایی که قانون دستم را باز گذاشته باشد، برای مجرم اصلا حبس نمیدهم و دوست دارم مجازاتهای جایگزین صادر نمایم.
اثرگذاری مثبت این مجازاتها چیست؟
در قانون جدید مشخص شده که زندان علاج کار نیست. آسیب زندان زیادتر از فوایدش هست. برای همین قانونگذار به سمت جایگزین حبس رفته هست. درواقع به باور من زندان یک کارخانه یا دانشگاه بزهکاری هست. به این معنی که ما یک نفر را به سبب جرمی کوچک به زندان میفرستیم. در آن مدتی که او آنجاست انواع بزهکاری را یاد میگیرد و ترسش میریزد و دیگر ابایی از زندان ندارد. برای همین وقتی آزاد میشود، به آدمی مبدل شده که پتانسیل و حجم انجام هر گناه دیگری را دارد. از سوی دیگر، امکان دارد سرپرست خانواده باشد و خانوادهاش هم ضربه بخورد. همین موجب میشود که اعضای خانواده هم در فراروی آسیب قرار دریافت کنند و برای جامعه تولید آسیب کنند. به سبب همین نگرش، دستگاه قضائی بر آن هست که حبس را تا جایی که میتواند کم کند. البته نظر من هم همین هست و اعتقاد دارم اثرگذاری بسیار مثبتی هم برای خود فرد هم برای جامعه دارد.
نظر محکومان در اینباره چیست؟
در این مدت افرادی که چنین حکمهای جایگزینی برایشان صادر نمودم، همگیشان از من تشکر نمودند. حتی گاهی وقت ها بعضی از آنان را به طور رخدادی در شهر نگاه کردم و خیلی از من تشکر نمودند؛ خصوصا خانوادهها. دستگاههای اجرایی نظیر شهرداری، بهزیستی و آموزش و پرورش هم خیلی استقبال و تشکر نمودند. برای خود مجرمان هم چنین مجازاتهایی خیلی خوب تر هست. به طور مثال اگر یک دکتر محبوس گردد، از لحاظ فرهنگی هم برای خودش و هم برای خانوادهاش بد میشود.
نظارت اجرای این احکام به چه صورت هست؟
نظارت با اجرای احکام هست. اگر قاضی اجرای احکام بفهمد متهم مجازات خود را انجام نمیدهد، بار اول دادگاه میتواند یکچهارم یا یکدوم به مجازاتش اضافه کند، اما اگر بار دوم مشخص گردد انجام نداده قانونگذار میگوید باید دوران حبس خود را بگذراند.
در مورد پرونده این پنج معلم و دکتر توضیح دهید.
سال گذشته بر اثر سهلانگاری و نبود نظارت کافی در یک واحد مسکونی در شهر کرمان، کارگر نگهبان این مجتمع داخل چاله آسانسور سقوط نمود و جان خود را از دست داد. پس از تحقیقات تکمیلی و رسیدگی به پرونده، مشخص گردید اعضای هیأتمدیره مجتمع مسکونی به سبب رعایت نکردن نظامات دولتی هنگام انجام وظیفه، طبق گزارش کارشناس رسمی در رشته حوادث متاثر از کار به میزان ٧٠درصد در مرگ این کارگر قصور و کوتاهی داشتهاند. در نتیجه علاوه بر محکومیت به پرداخت ٧٠درصد دیه کامل در حق اولیای دم از جنبه عمومی به یکسال حبس محکوم شده بودند. طبق دادنامه، متهمان ردیف اول تا سوم که هر سه مهندس می باشند به جای حبس هر کدام به کاشت ١٠٠ اصله درخت با جانمایی اداره کل مراجع طبیعی در حوزه کرمان محکوم گردیدند. متهم ردیف چهارم که دبیر آموزش و پرورش هست به ١٠٠ ساعت تعلیم درس ادبیات به دانشآموزان بیبضاعت در شهر کرمان با سازگاری اداره آموزش و پرورش محکوم گردید. متهم ردیف پنجم نیز که معلم هست، به ١٠٠ ساعت تعلیم سیاهقلم به هنرآموزان بیبضاعت کرمان زیر نظر اداره فنی و حرفهای کرمان محکوم گردید.
پروندههای همانند دیگری نیز داشتهاید؟
از همان سال ٩٢ که این قانون تصویب گردید من در پروندههای بسیاری مجازات جایگزین صادر نمودم. بهعنوان مثال سال ٩٦ مردی که مدیرعامل شرکت راهسازی بود، در بلندای اطراف کرمان تلهکابین راهاندازی کرد. در در خلال انجام این پروژه یکی از کارگران شرکت به سبب رعایت نکردن مسائل امنیت کشته شد. در نتیجه مدیرعامل شرکت که استاد دانشگاه و دکترای عمران و سازه نیز بود، صددرصد مقصر شناخته گردید. او علاوه بر اینکه دیه پرداخت نمود باید به زندان هم میرفت. من به جای یکسال حبس وی را به خرید ٥میلیون تومان، کتاب فنی مهندسی برای کتابخانه دانشگاه محکوم نمودم تا دانشجویانی که پول ندارند از این کتابها استفاده نمایند. در پرونده دیگری هم دانشجوی دندانپزشکی که در در خلال رانندگی تصادف نمود و یکی از سرنشینان خودرویش کشته گردید، از جنبه عمومی گناه باید به یکسال حبس محکوم میشد. من با او گفت وگو کردم و پس از ارزیابی شرایط و رفتارش، وی را به تعلیم به دانشآموزان بیبضاعت محکوم نمودم. از آنجا که او اظهار کرد به ریاضی و فیزیک علاقه مند است محکوم به ٣٠٠ساعت درس به دانشآموزان بیبضاعت، در زاهدان و زیر نظر آموزش و پرورش استان سیستانوبلوچستان گردید.
در سال ٩٥ نیز یک راننده تاکسی که تصادف نموده بود باید به زندان میرفت. از آنجایی که متوجه گردیدیم او مرد خیری بوده هست، به جای یکسال حبس از او خواستم، به مدت یکسال ٣٠٠مددجوی بهزیستی را به طور رایگان جا به جا کند. آن هم زیر نظر اداره کل بهزیستی کرمان. در پرونده دیگری هم یک کارخانه در اطراف کرمان که آلودگی زیستمحیطی ایجاد نموده بود و هوا را کثیف میکرد با شکایت شهرداری و اهالی محل مدیر آن کارخانه محکوم گردید. من هم وی را به جای زندان به یکسال کار پاکیزگی و آراستگی و گلکاری شهر، زیر نظر شهرداری محکوم نمودم.
محکومیتمان را با نهایت میل قبول کردیم
««ماه چهر» یکی از ٥ محکوم سانحه مرگ کارگری هست که اواسطسال گذشته در اثر یک بیاحتیاطی جانش را از دست داد. این زن همراه با ٤ مرد دیگر بهعنوان اعضای هیأتمدیره یک مجتمع مسکونی در مرگ این کارگر مجرم شناخته گردید و قاضی وی را به ١٠٠ ساعت تعلیم هنر در هنرستانهای فنی حرفهای کرمان محکوم نمود. این دبیر باسابقه کرمانی در مورد جزییات آن سانحه به«شهروند» میگوید: «اواخر پاییز سال ٩٦ این رخ داد. روز جمعه بود و من همراه خانواده برای تفریح به خارج از شهر رفته بودم. تلفنی به من خبر دادتد که یکی از کارگرها داخل چاه آسانسور سقوط کرده و جانش را از دست داده هست. ماجرا از این قرار بود که یکی از ساکنان داخل آسانسور در طبقه ٥ گیرکرده بود. تلفنی به وی اطلاع میدهند، اما او برای باز کردن در آسانسور به اشتباه به طبقه سوم رفت و از همان طبقه داخل چاه آسانسور سقوط نمود. انتهای چالههای آسانسور هم طبق معمول ستونهای بتنی برای سقوط احتمالی کابین تعبیه میشود که در اثر برخورد با همان ستونها بتنی درجا مرگ کرده بود. البته این کارگر برای کمک و خارج کردن اشخاص در هنگام خرابی آسانسور همه آموزشهای لازم را دیده بود. هنوز نمیدانیم به چه سبب این اشتباه را کرد و جانش را از دست داد.» » این زن در مورد محکومیتش هم میگوید: «اعضای هیأتمدیره در این سانحه ٧٠درصد مقصر شناخته گردیدند و ٧٠درصد مبلغ دیه به اولیای دم آن کارگر پرداخت گردید. اما از جنبه عمومی گناه هم همه ما مجرم بودیم. اما قاضی پرونده با توجه به نوع سانحه و اینکه همه اعضای هیأتمدیره اشخاص بدون پیشینه و تحصیل کرده بودند، مجازاتهای جایگزینی برای همه ما معین نمود. من باید ١٠٠ ساعت در یکی از هنرستانهای کرمان سیاه قلم تعلیم دهم. البته چند سالی هست که بازنشسته گردیدم. هنوز حکم بهطور رسمی به من ابلاغ نشده هست. ولی با نهایت میل این کار را انجام میدهم. حکم این قاضی برای ما نیز جالب بود.
مجید یکی دیگر از محکومان این پرونده هست. مهندس بازنشسته وزارت نیرو با ٦٥سال سن. او ٨سال عضو هیأتمدیره این مجتمع مسکونی بود. مجتمعی ٤٠٠ واحدی که مدیریت آن برعهده او و ٤ نفر دیگر بود. اما سانحه سقوط آن کارگر موجب گردید تا آنان دستخوش گردند: «خوشبختانه کل مجتمع بیمه مسیولیت بود و دیه آن مرد از طریق بیمه پرداخت گردید. این هیأتمدیره برای ما منحصرا دردسر بود. قصد من سر و سامان دادن به وضعیت این مجتمع بود. اصلا این کار برای من و سایر اعضا هیچ سود مالی نداشت. اما دیگر این سانحه پیش آمد. من همراه با ٢ نفر دیگر از اعضای هیأتمدیره به حکم قاضی پرونده به کاشت ١٠٠ درخت محکوم گردیدم. از این حکم هم شوکه گردیدم و هم برایم جالب بود. البته نوع و مکان کاشت درخت برعهده سازمان مراجع طبیعی هست. هنوز از جانب مراجع طبیعی کرمان با من تماسی گرفته نشده، ولی منتظر هستم تا این حکم را هرچه زودتر اجرا کنم. در نهایت کاشت درخت هم به محیطزیست کمک میکند و هم ثواب دارد.»