انجمن تولیدکنندگان نوشت افزار

یادنگار

قاعده ی لزوم محافظت کودک در خانواده در پرتو نگهدارى های خانواده کانون

 

خلاصه

خانواده، نقش پررنگی در تندرستی جامعه دارد و کودکان برای پیشبرد کامل شخصیت خود باید تحت مراقبت والدین بزرگ گردند. از این مهم  اصل محافظت ارتباط و ارتباط کودک با خانواده استنباط می شود، اما عمل به این اصل همواره  مفید نبوده و در کودک آزاری درون خانوادگی، مصلحت ایجاب می نماید که استثنائاتی اعمال شود که نتیجه آن با لحاظ منفعت های عالیه، حسب مورد جداسازی موقت و  در مورد ها حاد، سلب حق حفظ از والدین هست.

پژوهش حاضر با تفحص در سندهای بین المللی به لزوم محافظت کودک در خانواده بعد از تحمل بزه توسط اعضای خانواده می پردازد که در این راستا، اهمیت مراقبت های خانواده کانون با بسط مراقبت های خانواده جایگزین و نهایتاً، ساکن کردن در مؤسسات با امید برگشت کودک به خانواده در پرتو اصل پیوستگی در دستور کار قرار می گیرد و در شرایط بحرانیِ عدم ارضاء نیازهای کودک توسط خانواده جایگزین و عدم امید به برگشت به خانواده کلیدی، به جداسازی کامل کودک از خانواده از طریق سلب حضانت یا سلب حق حفظ به عنوان آخرین راه چاره پرداخت کند. بررسی سندهای بین المللی بیانگر از خلأهای بسیاری در قوانین ایران خواهد بود. با قوانین کنونی نمی شود، اصل عدم جداسازی کودک از خانواده را ضمانت نمود. در این راستا، باید به موازات راهبردهای جهانی، سنگ بنای یک سیاست جنایی تقنینی را تشکیل داد.

کلیدواژه ها

کودک بزه دیده، مراقبت های خانواده کانون، اصل عدم جداسازی، اصل ارتباط و ارتباط، اصل پیوستگی و دائمی بودن؛ منفعت های عالیه

بیان مساله؛

  بیان مساله؛ جرم شناسی در گذشته، عمدتاً بر مجرم تمرکز داشت، اما در طول دهه های اخیر، در چهارچوب  نظریه ی همکاری روان شناسی-اجتماعی، توجه ها و علایق به سمت بزه دیده متمرکز گردید. البته این علایق تنها محدود به مباحث گناه شناسی نبوده، لکن مشمول رشته های روان شناسی، جامعه شناسی و روان شناسی اجتماعی نیز خواهد بود (Scheneider, 2001: 449) و بر این امر  صحه گذاشته گردید که بزه دیده، نه تنها  یک عامل منفعل در گناه نبوده، لکن کسی هست که رفتارش توان دارد در سرنوشتش در زیادی از جرم ها تاثیرگذار واقع شود.

  بدین ترتیب، «در مقام دلیل شناسی گناه، علاوه بر بزه کار، علل و عاملان شخصی، محیطی و وضعی به بزه دیده هم به عنوان عامل تاثیرگذار در حقیقت شدن گناه توجه گردید و رشته ای به اسم بزه دیده شناسی علمی یا اولیه یا گناه شناسانه پدید آمد که به مطالعه ی خصوصیات شخصیتی بزه دیده، سابقه ی خانوادگی، شغلی و اجتماعی او و برآیند میزان و قسمت او در تکوین گناه می پرداخت» (نجفی ابرندآبادی، 1388: 150-148). تقریباً به موازات گسترش بزه دیده شناسی علمی، چرخش ایدئولوژیکی در آن اتفاق افتاد که شاخه ی تازه ای در بزه دیده شناسی ایجاد نمود که از آن تحت عنوان جنبش سیاسی و ایدئولوژیکی بزه دیده شناسی یاد می کنند (لپز، فیلیزولا، 1379: 11).

بدین منوال که در  این رویکرد حمایتی  غرض این هست که بزه دیده، سوای نقش ترغیب کننده بر فاعل گناه، یک قربانی هست و باید از وی از طرق پشتیبانی های معنوی، مادی و روانی پشتیبانی کرد. یک دسته ی با اهمیت بزه دیدگان، کودکان می باشند که به لحاظ شرایط جسمانی و روحی، موقعیت عارضه پذیری بالقوه ای دارند که هر آن تشدید صدمات و بزه دیدگی دو مرتبه وی در صورت توجه نکردن به نیازهای وی محتمل هست. طبق پیمان نامه ماده 1 پیمان نامه حقوق کودک 1989 و  ماده 1 قانون پشتیبانی از کودکان و نوجوانان مصوب 25 آذرماه 1381 کودک بزه دیده به هر فرد زیر 18 سال که قربانی گناه واقع شده هست اطلاق می شود.

        بسیاری از جرم ها بر علیه کودکان توسط اعضای خانواده و سرپرست قانونی که باید حمایت کننده کودکان باشند، صورت می گیرد که علاوه بر پیامد کوتاه مدت تحمل بزه و صدمات جسمی، پیامد بلندمدت آن و صدمات روانی به طور مستمر گریبان گیر کودک خواهد بود. در کودک آزاری درون خانوادگی، درس های پرخاشگری در ارتباطات متقابل با دیگران به کودک آموخته می شود و کودک این آموخته های منفی در ذهن خود را به دیگران انتقال می دهد.

  در مواردی عدیده، خشونت های درون خانوادگی به صورت مخفی و کشف نشده باقی می مثل و در مورد ها نادری به اطلاع نهاد عدالت کیفری می رسد و هریک از  اعضای خانواده ی کودک آزار، وارد چرخه ی کیفری شده و  بعداز طی تحقیقات و احراز مجرمیت متهم و قرار جلب به دادرسی، نوبت به صادر کردن حکم می رسد. در تعیین مجازات، قاضی موظف هست با لحاظ شرایط موجود در پرونده و موقعیت خاص کودکان، از میان مجازات های متفاوت، متناسب ترین مجازات را با هدف ضمانت منفعت های کودک برگزیند؛ چون که بعد از کیفردهی مجرم، احتیاج کودک به پشتیبانی و نگرانی های وی انتهاء نمی یابد.

فاز ی صادر کردن حکم در وقتی که اعضای خانواده مرتکب گناه بر علیه کودک شده اند باید با سازوکارهای مراقبت های خانواده محور  همراه بوده و  جهت پیش گیری از تکرار بزه دیدگی و تشدید صدمات وارده به کودک باشد؛ زیرا بودن کودک در خانواده توان دارد از مهمترین مؤلفه های حقوق جنایی در راستای پشتیبانی از وی به شمار  رود. « «خانواده نخستین نظام و نهاد عمومی هست که برای برطرف نیازهای حیاتی و عاطفی آدم و بقای جامعه ضرورتی تام دارد و از همه ی نهادهای اجتماعی طبیعی تر و خودی تر خواهد بود.

خانواده در عین حال که کوچک ترین واحد اجتماعی هست، هسته ی کلیدی جامعه و پایه ی هر اجتماع بزرگ تری خواهد بود. خانواده نهادی هست که در طول تاریخ و در هر جامعه شکل یا ساخت و عملکرد یا کنش معین داشته و دارد» (کی نیا، 1378/2: 145). خانواده از بنیادی ترین واحدهای اجتماعی هست که بنای آن بر الفت و همدلی استوار شده و از دوست داشتنی ترین بناها در پیشگاه خداوند هست.

سؤالات؛

سؤالات؛مقاله ی پیشِ رو با مطالعه ی تطبیقی و  بررسی سندهای بین المللی، به دنبال بررسی سوال های ذیل خواهد بود: 1. در فاز ی صادر کردن حکم یا تعیین مجازات، در کودک آزاری های درون خانوادگی آیا جدایی کودک از خانواده راه حل شایسته ای هست یا ماندن کودک در خانواده؟ و چرا؟ 2. در چه شرایطی جدایی موقت کودک از والدین مورد لحاظ قرار گیرد و در چه مواردی باید به جدایی کامل کودک از والدین اصرار ورزید و شرایط هر کدام به چه ترتیبی هست؟ 3. بعد از اعمال هر کدام از جداسازی ها، چه طور باید از کودک پشتیبانی و مراقبت شود؟

بعد از اعمال هر کدام از جداسازی ها، چه طور باید از کودک پشتیبانی و مراقبت شود؟پ. یافته ها؛

یافته ها؛پژوهش حاضر به دو بخش تقسیم می شود. در بخش اول دو اصل استخراج می شود. اصل اول این پژوهش، محافظت ارتباط و ارتباط کودک با والدین و اعضای خانواده به عنوان عامل زمینه ساز رشد جسمانی، اخلاقی، اجتماعی و عاطفی کودکان خواهد بود که در راستای ترتیب اثر بخشیدن به لزوم محافظت کودک در خانواده و اصل عدم جدایی قطعی در سندهای بین المللی کارایی دارد.

کودکان نباید از والدین خود در صورت تحمل خشونت جدا گردند مگر آن که برای تأمین عالی ترین منفعت های کودکان ضروری باشد؛ در نتیجه تا حد امکان باید به استمرار ماندن کودک در خانواده کوشید و در صورت تصمیم بر جدا کردن کودک از والدین، در اوائل امر، جداسازی موقت کودک از خانواده اندیشیده شود و در این شرایط، در درجه ی اول، مراقبت های خانواده کانون یا شبه خانوادگی، مثل مراقبت توسط دیگر اعضای خانواده، برادر و خواهرهای بزرگ تر و آشنایان، تحت عنوان خانواده ی جایگزین از هرگونه مراقبت دیگر پیروزی دارد و در این نوع مراقبت باید تدبیر حمایتی برگشت کودک به خانواده را با لحاظ اقداماتی در دستور کار قرار داد.

در مراقبت های شبه خانوادگی، در گام بعدی مراقبت های موقت مبتنی بر جایگاه ها، برای کودکانی که نیازهای آنان توسط خانواده نخستین یا یک خانواده ی جایگزین قابل تأمین نیست، نیز بحث برانگیز خواهد بود که هم عرض ماندن در مؤسسات، توانمندسازی و برگشت دو مرتبه کودک به خانواده ی نخستین نیز به طور مستمر مطمح نظر هست. در نظر داشتن اقدام حمایتی برگشت کودک به خانواده، قاعده دوم این پژوهش به اسم اصل پیوستگی و دائمی بودن ارتباط کودک بزه دیده با خانواده را استخراج می نماید.

در بخش دوم به استثنائات دو اصل بخش اول «اصل استمرار ارتباط و ارتباط و اصل پیوستگی و دائمی بودن ارتباط» یا استثنائات مراقبت های خانواده کانون به تفصیل پرداخته می شود؛ زیرا در مورد ها متعددی، جامه عمل پوشاندن به قاعده ی محافظت ارتباط و ارتباط کودک با خانواده و قاعده پیوستگی ارتباط آنان و زندگی تحت مراقبت اعضای خانواده و مؤسسات مراقبتی به مصلحت و جهت منفعت های عالیه ی کودک نبوده و با احراز شرایط بحرانی، مصلحت کودک ایجاب می نماید که استثنائات و تنگنا هایی بر اصول ذکر شده اعمال شود که نتیجه آن سلب حق حفظ از والدین یا سلب حضانت خواهد بود.

 1. قاعده ی لزوم محافظت کودک در خانواده در پرتو مراقبت های خانواده کانون یا شبه خانوادگی؛

 1. قاعده ی لزوم محافظت کودک در خانواده در پرتو مراقبت های خانواده کانون یا شبه خانوادگی؛خانواده نخستین پایگاه اجتماعی در آدم سازی بهینه فرد فرد اعضای جامعه و مؤثرترین عامل تندرستی شخصیت هست که وظیفه ی معروف اش در تأمین اهم نیازهای اعضای خانواده قرار می گیرد. مالک نظران علوم تربیتی، یکی از مهمترین نهادهای تاثیرگذار در تربیت مشی آدم ها را سازمان خانواده می دانند؛ زیرا محیط خانواده، نخستین و بادوام ترین عامل در تکوین شخصیت کودکان و زمینه ساز رشد جسمانی، اخلاقی، اجتماعی، عقلانی و عاطفی آنان هست.

نهاد خانواده من جمله عمومی ترین نهادهای اجتماعی هست که در تمام جوامع وجود دارد و مهمترین تکیه گاه و کانون زندگی اجتماعی خواهد بود. در حقیقت فرد در خانواده متولد می شود و در سازمان خانواده، زندگی می کند و در مواقع احتیاج به خانواده روی می آورد و در پرتو زندگی خانوادگی، آرامش می یابد» (صافی، 1374: 9).

بدین ترتیب، خانواده که نقش بی همتایی در اجتماعی کردن کودک دارد، توان دارد زمینه ساز عارضه پذیری او نیز باشد و اعضای خانواده که باید ملحق شده در تکوین شخصیت کودک کوشا باشند، چه بسا، به علل فقر فرهنگی درصدد آزار وی برآمده و در روند رشد شخصیتی کودک اختلال ایجاد نمایند، چه بسا که این اتفاقات وقیح تا سال ها اثرگذاری عمیق روحی و روانی در زندگی کودک بهمراه داشته باشد و اما این که در فاز صادر کردن حکم برای مرتکب گناه باید چه مجازات و چه تمهیدات حمایتی را با عنایت به علقه پدر- فرزندی یا مادر- فرزندی در نظر داشت، توجه به مطالب ذیل حائز اهمیت خواهد بود:

1-1. راهبردهای حقوق بشری جهانی در راستای مراقبت های خانواده کانون؛

جامعه شناسان و روان شناسان اعتقاد دارند کم بودن و نارسایی در محبت، تبعیض در خانواده، کثرت فرزندان، تک فرزندی، بی بندوباری در ارتباطات والدین، تفاوت های سنی و جنسی، زندگی با نامادری و ناپدری و نظایر آن در فراهم نمودن زمینه های بزه و بزه دیدگی مؤثرند (اشراقی،1382: 104-101). 1-1.

راهبردهای حقوق بشری جهانی در راستای مراقبت های خانواده کانون؛در مورد پشتیبانی از کودک بزه دیده، رهنمودها و استاندارهای بین المللی بسیارکمی وجود دارد… حقوق کیفری ایران نیز از این قاعده ی کلی مستثنا نیست، اما از دو دهه  پیش به این سو به موازات اهتمام بر حقوق بشری کردن نظام کیفری، پشتیبانی شکلی کیفری از کودکان بزه دیده مورد توجه مراجع بین المللی جای گرفت. در این چارچوب، چندین سند الزام آور و ارشادی به صورت قطعنامه، کنوانسیون، اعلامیه و.

به تصویب دست یافته هست که مقررات حمایتی متعددی برای کودکان قربانی در چرخه ی عدالت کیفری قائل شده و کلیه ی کشورها را مکلف به رعایت آن نموده اند. حقوق کیفری ایران در پرتو لوایح قضایی پشتیبانی از کودکان و نوجوانان و قانون آیین دادرسی کیفری به میزان زیادی تحت اثرگذاری سندهای بین المللی الزام آور مثل کنوانسیون حقوق کودک مصوب 1989 قرار گرفته هست.

متعاقب آن، پیمان نامه درباره ارتباط با کودکان مصوب 2003 استراسبورگ[2]  قطعی می دارد: کودک و والدینش باید حق محافظت ارتباط و ارتباط با نظم با یکدیگر را دارا باشند (بند 1)

چنین رابطه ای امکان دارد منحصراً در مورد ها لزوم، جهت خوب ترین منفعت های کودک محدود یا استثنا شود (بند 2)

ماده 9 پیمان نامه حقوق کودک[1] دو اصل بنیادی حقوق کودکان را در خود دارد: نخست این که کودکان نباید از والدین خود جدا گردند مگر آن که برای تأمین عالی ترین منفعت های کودک ضروری باشد و دوم این که کلیه ی دستورالعمل های ذی ربط به جداسازی کودکان از والدین، باید عادلانه باشند…».

این ماده، علاوه بر این، محافظت ارتباط کودکان با هر والد را مورد تأیید قرار می دهد. تبلور اصول بنیادی مواد فوق را میتوان در سال 1959 در ماده 6 اعلامیه جهانی حقوق کودک جست وجو نمود: «کودک برای پیشبرد کامل و هماهنگ شخصیت خود، نیازمند عشق و تفاهم هست و باید هرگاه ممکن باشد، تحت مراقبت و مسؤولیت والدین خود بزرگ شود.

پیمان نامه حقوق کودک 1989، ارتباط کودک با والدین و اعضای خانواده و پرورش تحت سرپرستی والدین را چنان ضروری پنداشته که در مواد دیگر نیز به این امر پرداخته هست… برای نمونه، حق بر قرار گرفتن تحت سرپرستی والدین )بند یک ماده 7(، حق کودک بر محافظت ارتباطات شخصی و ارتباط مستقیم با والدین (بند سه ماده 10)، حق کودکی که والدینش در کشورهای به صورت مجزا زندگی می کنند بر ارتباط با نظم با والدین خود (بند دو ماده 10)، عدم انفصال کودک از محیط خانواده به صورت موقت یا دایم (بند یک ماده 20) و تکلیف دولت ها به ردیابی والدین یا سایر اعضای خانواده کودک پناهنده به منظور به هم ملحق شدن دو مرتبه اعضای خانواده (بند 2 ماد 22).

نگارندگان با عنایت به توصیفات فوق الذکر و جهت ترتیب اثر بخشیدن به لزوم محافظت کودک در خانواده بعد از تحمل بزه حتی توسط اعضای خانواده، کلیدی به اسم اصل عدم جدایی و یا محافظت ارتباط و ارتباط کودک با والدین و سایر اعضای خانواده را جهت تقویت مهمترین نیازهای بشری مثل نیازهای فیزیولوژِی، امنیت، عشق و احترام و .

1-1-1. مراقبت در خانواده ی جایگزین؛

به عنوان مهمترین عامل در تکوین شخصیت کودکان و زمینه ساز رشد جسمانی، اخلاقی، اجتماعی و عاطفی آنان استخراج می نمایند، اما با وجود این اصل مسلّم، در زیادی مورد ها کودکان بنا بر علل عدیده توان ندارند با خانواده خود زندگی کنند؛ خواه به سبب مرگ والدین، رها شدن یا آوارگی، خواه به سبب تصمیم قضایی به جداسازی به سبب مورد خشونت واقع شدن و جهت تأمین عالی ترین منفعت های، اما با توجه به این با اهمیت که طرد از خانواده، کودک را دچار عارضه نموده و با عنایت به نقش سرنوشت ساز نهاد خانواده در شکل گیری و دگرگونی شخصیت کودک، جدا کردن یک کودک از خانواده باید به عنوان آخرین راه و در شرایطی که هیچ روش مطلوب دیگری برای حفظ کودک وجود ندارد و در راستای منفعت های عالیه کودک، مدنظر داشته شود. نکته ی مهمی که باید مطمح نظر قرار داد این هست که در صورت تصمیم بر جدا کردن کودک از والدین، در وهله ی اول، به جداسازی کامل کودک از خانواده اندیشیده نشود و جداسازی از والدین را حمل بر جدا کردن کودک از کل خانواده در نظر نگرفت و در این شرایط مراقبت های دیگری را جایگزین مراقبت والدین نمود که این نوع از مراقبت جایگزین را مراقبت های خانواده کانون یا شبه خانوادگی اسم نهادیم که مطابق مطالب این بخش به دو سازوکار مراقبت خانواده جایگزین و مراقبت در مؤسسات تقسیم می شود.

1-1-1. مراقبت در خانواده ی جایگزین؛مراقبت جایگزین از نوع خانواده ی جایگزین یا خانواده ی دوم شاخه ی اول مراقبت های خانواده کانون یا شبه خانوادگی هست.

در درجه ی اول، مراقبت توسط اعضای خانواده، مثل برادر و خواهرهای بزرگ تر، آشنایان نزدیک که کودک با آنان رابطه ای صمیمی دارد از هرگونه مراقبت دیگر که برای کودک نامأنوس و هیچ آشنایی در کار نیست، در درجه ی اول اهمیت قرار دارد و در این شرایط احتمال برگشت کودک به خانواده نیز به طور مستمر محتمل بوده و باید در دستور کار قرار گیرد که از این مطلب نیز قاعده ای به اسم اصل پیوستگی و دائمی بودن ارتباط کودک با والدین و خانواده را برای برگشت دو مرتبه استخراج می شود.

2. برای روشن تر شدن مبحث، ماده 4 از «اعلامیه ی اصول اجتماعی و قانونی سال 1986 در مورد ی مراقبت و رفاه کودکان که با اشاره ی مخصوص به ساکن کردن در پرورشگاه و فرزندخواندگی ملی و بین المللی» می گوید: «هنگامی که مراقبت از کودک توسط والدین خود او ممکن یا نامناسب باشد، باید مراقبت از او توسط خویشاوندان والدین کودک، خانواده ی جانشین دیگری  -خانواده  رضاعی یا فرزندپذیر- یا در صورت لزوم، یک مؤسسه ی مناسب، مورد توجه قرار گیرد».

3. رویت می شود که در این ماده سلسله مراتبی برای مراقبت از کودک پیشنهاد شده هست: نخست، خویشان خانواده؛ دوم، خانواده جانشین از طریق سرپرستی یا فرزندخواندگی؛ سوم، مؤسسه ای مناسب.

در اهتمام این مطلب میتوان به ماده 20 پیمان نامه حقوق کودک استناد جست که قطعی داشته: «کودکی که به صورت موقت یا دایم از محیط خانوادگی خود محروم باشد یا برای محافظت بیشترین منفعت های او نتوان اذن داد که در آن محیط باقی بماند، سزاوار پشتیبانی و کمک مخصوص ی دولت خواهد بود» (بند 1).

  دولت های عضو بر بر طبق قوانین ملی خود، مراقبت هایی از نوع دیگر را برای این چنین کودکان ضمانت خواهند کرد. « چنین مراقبت هایی امکان دارد من جمله، دربردارنده ساکن کردن در پرورشگاه، «کفالت» در شریعت اسلامی، فرزندخواندگی، یا در صورت احتیاج، ساکن کردن در مؤسسات مناسب برای مراقبت از کودکان باشد، هنگام بررسی راه حل ها، باید به مطلوبیت استمرار در پرورش کودک و به پیش زمینه قومی، مذهبی، فرهنگی و زبانی کودک، توجه شایسته ای کرد».saflii.org/…act/ca2005).

اشاره ی بند 1 ماده ی ذکر شده به محیط خانوادگی، نه به والدین تمایز مهمی هست که بیانگر از پذیرش مراقبت های خانواده کانون در صورت فقدان مراقبت والدین خواهد بود و به صورت ضمنی مراقبت توسط خویشان را برتر از مراقبت های مخصوص دولت دانسته هست.

در نتیجه، در شرایطی که امکان ماندن در کنار والدین وجود ندارد، راه حل های جایگزینی مثل، خانواده ی جایگزین، پشتیبانی اعضای خانواده و بستگان که به عنوان مراقبان کودک عمل می نمایند اشاره کرد که در پژوهش حاضر به آنان مراقبت های خانواده کانون یا شبه خانوادگی اطلاق می شود که از هر نوع مراقبت دیگر بررسی شده این پژوهش پیروزی خواهد داشت.

  بدین سان، مراجع قضایی باید، قبل از ساکن کردن کودک تحت مراقبت های دیگر، نخست در تفکر ساکن کردن کودک در خانواده مناسب تر باشد. به طور مثال امکان دارد در خانواده ای که توسط یک برادر یا خواهر بزرگ تر اداره می شود از کودکان به خوبی مراقبت شود. «در منطقه های روستایی در آفریقا که میزان شیوع اچ ای وی در آنان بالاست و کودکان بزرگ تر به عنوان سرپرست خانوار عمل می نمایند، اغلب این ساکن کردن وجود دارد که پشتیبانی هایی به آنان عرضه شود که بتوانند خواهران و برادرهای را در کنار یکدیگر نگاه داشت و از قرار دادن آنان در مراقبت های مبتنی بر جایگاه ها حفظ اجتناب نمود» (www.

act/ca2005).

 حق برخوداری از محل اقامت امن و مراقبت های جایگزین در ماده 17 قانون نمونه محافظت از کودکان مصوب ژانویه 2013 مورد اهتمام واقع شده و در بند (c) از پارگراف اول ماده 19 سند ذکر شده نیز آمده هست که: «ترجیحاً باید برادر ها و خواهرها پیش هم استقرار داده شوند». مسأله ی حائز اهمیت در راستای ی مراقبت های خانواده کانون از طریق خانواده ی جایگزین یا خانواده ی دوم آن هست که خانواده ای که برای مراقبت از کودک جهت ضمانت امنیت و تندرستی او مدنظر داشته می شود باید از خانواده های مورد تأیید، صالح و شایسته انتخاب گردند تا جایگاه مفیدی در پرورش عاطفی و روانی کودک داشته و به مثل خانواده ی طبیعی، مهیای محیطی مساعد برای پیشرفت و بالا بردن کودک باشد؛ چراکه ادامه ی مراقبت کودک در محیط خانگی نامناسب و در یک خانواده گسسته که مثل خانواده اولیه تنش های خانوادگی وجود داشته باشد، باعث ایجاد شرایط عاطفی ناسالم و بروز مشکلاتی در پرورش کودک خواهد گردید؛ چراکه کودک در یک خانواده ی از هم گسیخته در فراروی انواع سوءاستفاده ها قرار می گیرد…  بدین ترتیب، باید ترتیباتی اتخاذ نمود تا با نظارت مستمر دولت از طریق مقام های قضایی و سازمان های دولتی و همکاری جامعه ی مدنی از استحکام و پایداری خانواده های جایگزین و احساس مسؤولیت و پشتیبانی همه جانبه ی آنان از کودک مطمئن شود؛ چراکه کودکان با الگوبرداری و پیروی دقیق از کردار و اعمال اطرافیان، رفتارهای خوب و بد را می آموزند و به زودی در فراروی نمایش می گذارند.

بنابراین خانواده های گسسته با عرضه ی الگوهای نامتناسب در شکل گیری و تبلور ناپسند شخصیت کودکان تأثیرگذار می باشند. در نتیجه، کودک باید با استمرار مراقبت در محیط خانوادگی پایدارتر نسبت به خانواده ی نخستین، مجال زندگی در کنار مردم را بیاموزد و طبق اغراض و آرمانی که دنبال می شود به عدالت اجتماعی نائل شود. نکته ی حائز اهمیت آن هست که نظام عدالت جنایی در کنار توجه به عملکرد خانواده ی دوم باید خانواده ی اولیه ی کودک را نیز مجبور به انجام بعضی کارهای درمانی، آموزشی و تأمینی نماید تا ضمن برگرداندن کودک به خانواده ی نخستین و کوشش در مورد محافظت قداست نهاد خانواده، این امکان را فراهم آورد تا والدین به اظهارات کودکانشان گوش فرا دهند، توجه لازم به عقاید آنان مبذول دارند و حقوق مدنی کودکان را محترم شمارند تا از این رهگذر، بستر انواع کودک آزاری ها مسدود شده و چشم انداز مطلوبی جهت پشتیبانی از کودکان و رشد و پیشرفت بهینه در خانواده ی نخستین فراهم شود…  عدم آگاهی خانواده ها از حقوق کلیدی کودک و عدم شناخت صحیح آنان در مورد ی نیازهای اولیه ی کودک از عاملان مهمی هست که به کودک آزاری منتج می شود. در این مسیر باید از هر ابزار ای اعم از تعلیم در جایگاه ها بهزیستی، فیلم ها و سی دی های آموزشی، کتب، مجله و.

تعالیم صحیح پرورشی را که دربردارنده گفت وگو کردن صحیح با کودک، بالا بردن اعتماد به نفس کودک، برخورد صحیح با ناهنجاری های کودک، شناسایی استعدادهای نهفته وی و به فعلیت رساندن آن، ارزش گذاری به علایق کودکان و علاوه بر این مشی، گفتار و کردار درست و سازنده را به خانواده ی اولیه تعلیم داد.

1-1-2. مراقبت در مؤسسات؛

واضح هست، تأمین نیازهای عاطفی و روانی و زمینه سازی تربیت صحیح در دوره های متفاوت کودکی، هویت کودکان را به شکل احسن پرورش می دهد. یکی از تدابیر، معالجه مریضی های روحی و روانی والدین خواهد بود.

مریضی های روانی در والدین باعث رفتارهای خشونت آمیز، ناسازگاری و… می شود که گهگاه حتی باعث آزار جنسی کودکان می شود.

بنابراین کارهای مقتضی اعم از تأسیس جایگاه ها درمانی، آموزشی و مشاوره به شکل رایگان در جهت معالجه توان دارد در مهار بزه دیدگی بعدی تاثیر به سزایی داشته باشد. برای تحقق امور فوق میتوان به عنوان نمونه؛ با ایجاد واحد پیشگیری خشونت های درون خانواده، سیاستی به اسم طرح بازدید از منازل یا برنامه های مراجعه به خانواده ی نخستین را پایه ریزی کرده تا از ایجاد محیطی ایمن برای تعاملات کودک و تربیت قاطع و مداوم او از جانب والدین مطمئن شود؛ چراکه رشد جسمانی و روانی کودک تحت اثرگذاری محیط خانوادگی بوده و مشی او با توجه به این که نخستین درس را در محیط خانواده فرا می گیرد، تحت اثرگذاری ارزش های اخلاقی حاکم بر خانواده شکل می گیرد.

 1-1-2. مراقبت در مؤسسات؛ماده 4 اعلامیه اصول اجتماعی و قانونی سال 1986 در مورد ی مراقبت و رفاه کودکان و بند سه ماده 20 پیمان نامه ی حقوق کودک و قانون نمونه محافظت از کودکان 2013 در بند (ب) پاراگراف اول[3] علاوه بر مراقبت خانواده ی جایگزین، به نوع دیگر مراقبت که مراقبت در مؤسسات و جایگاه ها مراقبتی هست نیز اشاره نموده اند که در سلسله مراتب اهمیت مراقبت های خانواده کانون بعد از خانواده ی جایگزین خواهد بود.

هرچند حفظ در جایگاه ها مراقبتی و مؤسسات را نمی شود به معنای خاص کلمه، مراقبت خانواده کانون نامید، اما با مقداری تأمل، به جهت مراقبت موقت این جایگاه ها و تعلیم مهارت های زندگی و فراهم آوردن ابزارها متفاوت با قصد توانمند سازی و برگرداندن کودک به خانواده ی اولیه، میتوان آن را نوع دوم مراقبت های خانواده کانون دانست.»[4] قانون نمونه 2013 در بند c و d از پاراگراف 3 ماده 17 برای تمایز مراقبت خانواده کانون یا شبه خانواده و مراقبت های پرورشی و مراقبت های آسایشگاهی بیان داشته: مراقبت های خانواده کانون به معنای مراقبت توسط خویشاوندان و بستگان غیر طراز اول کودک و سایر کسانی که به کودک نزدیک می باشند خواهد بود و مراقبت پرورشی، یعنی اینکه کودک به حکم دادگاه صلاحیت دار در محیط خانگی خانواده ای واجدالشرایط به غیر از خانواده خود کودک قرار داده می شود و مراقبت های آسایشگاهی به معنای تمام جایگاه ها و مؤسسات مراقبت های آسایشگاهی دربردارنده پناهگاه های اضطراری و خانه های گروهی و.

 دلیل کثرت بیش ازحد کودکان در مؤسسات را میتوان عدم پشتیبانی و عدم اختصاص مراجع مالی کافی به خانواده ها برای نگهداشتن کودکان نزد خود، یافتن خانواده های فرزندپذیر و استمرار مراقبت از آنان دانست.

در صورت وجود خدمات حمایتی مثل، (خدمات در دسترس و با کیفیت بهداشتی درمانی، مراجعه به خانه ها توسط مددکاران اجتماعی و گروه های حمایتی مبتنی بر جامعه محلی، تعلیم مهارت های اجتماعی به والدین، کمک های معیشتی برای کاهش فقر و عرضه مراقبت های موقتی توسط اشخاص تعلیم دیده به بعضی خانواده ها تا هرزگاهی فرصتی برای استراحت به والدینی که در خارج از منزل نیز اشتغال دارند)، به طورقطع، زیادی والدین که در صورت نبودن این پشتیبانی ها کودکان خود را ترک کرده و یا به سراغ جایگاه ها مراقبت می روند، توان دارند خود از فرزندشان مراقبت کنند.

 مضافاً، هزینه پشتیبانی از خانواده ها برای حفظ از فرزندانشان در خانه به میزان قابل ملاحظه ای کمتر از هزینه ی مراقبت از آنان در جایگاه ها مراقبتی هست. علاوه بر این کمک به پرداخت هزینه های تحصیلی راهی برای کاهش میزان قرار دادن کودکان در مؤسسات در نقاطی هست که فقر در آنجا ریشه های عمقی دارد؛ در نتیجه، باید تلاش های لازم برای کاستن از توسل به مراقبت در مؤسسات برای کودکان در موقعیت دشوار به عمل آید؛ چراکه جایگاه ها مراقبتی هرچند بسیار منسجم و حائز شرایط باشند توان ندارند فقدان محیط خانوادگی را برای کودکان به صورت تمام و نهایت جبران کنند و وقتی کودکان در خانواده ی خود یا در خانواده ی جایگزین در فراروی انواع سوءاستفاده ها و بی توجهی ها قرار می گیرند، به طریق اولی در جایگاه ها مراقبتی، احتمال واقع شدن مخاطرات به مراتب زیادتر هست… علاوه بر این، «کمک های ناکافی مؤسسات باکیفیتی ناپایدار و متعاقباً مریضی کودکان و مرگ به طور مستمر محتمل هست.

»[4] بدین سان، از ساکن کردن کودکان در مؤسسات مناسب باید صرفاً در شرایطی استفاده شود که لزوم اقتضا نماید و در صورت ساکن کردن، دولت باید اقداماتی به عمل آورد تا سیاست های مراقبتی تاثیرگذار بر کودکان را در پیش گرفت تا نه فقط کمبودهای عاطفی آنان جبران شود، لکن دستورالعمل های کاری مبتنی بر حقوق کودک این مساله را ضمانت کند که کلیه ی کسانی که در نظام های مراقبتی با کودکان کار می کنند، تعلیمات متناسب را در این راستا نگاه کنند و با تجربیات کافی، توانا و بسیار علاقه مند برای کار با کودکان باشند، حقوقی که دریافت می کنند مکفی باشد، کیفیت زندگی آنان مطلوب بوده و مصون از سوءاستفاده باشند و صرفاً برای داشتن شغلی در این جایگاه ها اشتغال نداشته باشند و امنیت، سلامتی و رفاه کودک و حق کودک برای تحصیل، کارآموزی، سرگرمی و سایر ابعاد محافظت را ضمانت نمایند.  همچنین در راستای ضمانت اعمال اصل پیوستگی و دائمی بودن کودک با خانواده خود لازم هست با قدم های سنجیده، شرایط را طوری مهیا نمود تا ارتباط با نظم کودکان با والدین و سایر نزدیکان محافظت شود، استقلال عمل در مسائل شخصی خود داشته و به سازوکاری برای تسلیم شکایات و بیان نگرانی ها در مورد ی شرایط محل استقرار و رفتاری که با آنان می شود، دسترسی دارا باشند و برای ضمانت رفاه کودک با نظارت و بررسی مداوم کسانی که با کودکان سروکار دارند جهت بالا بردن کیفیت این دخالت ها کوشید.

پی درج کرد:

[1]. شایسته هست پشتیبانی از کودکان در جایگاه ها مراقبت، فقط محدود به این دوران نباشد؛ هرچند حفظ در مؤسسات امکان دارد تا مدت ها به طول انجامد و دوره ای طولانی را پشت سر گذارد، اما ساکن کردن در این مؤسسات دائمی نبوده و به صورت حتم روزی با گذراندن دوره های مراقبتی و تعلیم مهارت های زندگی، حفظ در این جایگاه ها انتهاء خواهد قبول کرد تا کودکان با رسیدن به سن خاصی با خارج شدن از جایگاه ها در مسیر آغاز زندگی مستقل و ملحق شدن به جامعه ای بزرگ تر جهت اعتلای پیشرفت و کوشش مهیا گردند.

توضیح زیادتر آن که کودکانی که بعد از گذراندن مدت های طولانی در جایگاه ها مراقبت به جهان خارج قدم می گذارند، نباید بدون پیگیری و پشتیبانی به حال خود رها گردند.  …

زیادی از کودکان هنگامی که از مؤسسات خارج شده و باید یک تنه زندگی خود را اداره کنند، امکان دارد احساس کنند که از لبه ی پرتگاهی به پایین هل داده شده اند که امکان دارد تجربه ی گرفتن آسان ترین تصمیم را یک تنه نداشته باشند و به دلیل گذراندن مدت زمان طولانی در موقعیت های بسته و محدود، مطابقت با شرایط جدید برایشان بسیار طاقت فرسا باشد؛ در نتیجه، برای برطرف معضل حادث پیشنهاد می شود که در این جایگاه ها، مداخلاتی با فراهم نمودن کارهای تحصیلی، فرهنگی، هنری، ورزشی و. به منظور توانمندسازی کودکان برای رسیدن به استقلال نسبی به عمل آید و در در خلال خارج شدن کودک از جایگاه ها برای پیدا کردن خدمات و کوشش برای ایجاد اشتغال با عرضه مشاوره های مستمر و استفاده از مددکاران اجتماعی در برگشت به اجتماع و زندگی مستقل و اکتساب کلیه مهارت های لازم دربردارنده مهارت های خودآگاهی، فنی و حرفه ای، مبارزه با هیجانات و النهایه، مهارت تصمیم گیری و برقرار کردن ارتباط کوشش نمود تا با رعایت هنجارهای اجتماعی نه فقط تندرستی اخلاقی و اجتماعی آنان را افزایش داده لکن، امکان روی آوری آنان به عارضه های اجتماعی را غیرممکن ساخته یا به دست کم رساند و با ایجاد علاقه در کودکان، از ارتباط گیری های مغشوش آنان ممانعت به عمل آورد که مسلماً این با اهمیت، تأمین مالی مؤسسات را از ناحیه دولت با لحاظ نمودن ارزش لازم می طلبد.

[2]. Convention on contact concerning (children Strasbourg, 15. v. 2003)

[3].  در پاراگراف ششم ماده 19 قانون نمونه محافظت از کودکان ژانویه 2013 این مطلب صریحا آمده هست: کودکانی که تحت مراقبت های جایگزین می باشند، باید برای آغاز زندگی مستقل و ملحق شدن کامل به جامعه آماده کردند.

[4] . در این زمینه بنگرید به:

http:/www.linkedin.com/jobs2/view/14905940?Tvk=hserp… jan7, 2015

En.wikipedia. org/…/ children-and-family-relationships Act 2015, Act. No. 9 of 2015, bill no. 14 of 2015

مراجع

لیست مراجع

الف) مراجع فارسی

– مراقبت های بعدی و پیگیری های مناسب باید حتماً برای کودکانی که مراقبت های جایگزین را ترک می کنند انجام شود».

– [1].

– بند 1 ماده 9 پیمان نامه حقوق کودک: دولت های عضو ضمانت خواهند کرد که کسی کودکان را از والدین خود، به رغم خواست آنان، جدا نکند مگر وقتی که مقامهای صالح، طبق قوانین و مقررات و بعد از بررسی های قضایی، حکم دهند که این جدایی برای تأمین بیشترین منفعت های کودک ضروری هست، چنین حکمی امکان دارد در مواردی خاص، از قبیل ← سوءاستفاده از کودک یا بی توجهی والدین، یا وقتی که والدین جدا از یکدیگر زندگی می کنند و باید برای محل اقامت کودک، تصمیمی گرفته شود، ضروری باشد.

– بند2 .

– زینالی، امیر حمزه (1388)، ابعاد حقوقی و گناه شناسی پشتیبانی از کودکان و نوجوانان در فراروی خطر، چاپ اول، تهران:  انتشارات روزنامه رسمی جمهوری اسلامی ایران،

– بند 3.

– دولت های عضو به حق کودکی که از یک یا هر دو والد خود جدا گردیده هست، مبنی بر محافظت ارتباطات شخصی و ارتباط مستقیم، به صورت مرتب با هر والد، احترام خواهند گذاشت، مگر وقتی که با تأمین عالی ترین منفعت های کودک در تضاد باشد.

– [2].

– Convention on contact concerning (children Strasbourg, 15.

– 2003)[3].

– مصفا، نسرین (1383)، پیمان نامه حقوق کودک و بهره وری از آن در حقوق داخلی ایران، تهران: نشر گرایش

–  بند (ب)  پاراگراف اول: « قرار دادن کودک تحت مراقبت های خانواده کانون و غیر رسمی باید به مراقبت های آسایشگاهی ترحیج داده شود».

– [4] .

نویسندگان:

هدیه هدایت: دانش آموخته ی حقوق کیفری و گناه شناسی دانشگاه مفید

سید حسین هاشمی: استادیار حقوق جزا و گناه شناسی دانشگاه مفید قم

فصلنامه پژوهش حقوق کیفری شماره 19

..

 

به این مطلب امتیاز دهید:

آخرین اخبار
لینک کوتاه:
اشتراک گذاری در:
برچسب ها: